Persian Poetry Iranian Hafez of Shiraz
شعر فارسی حافظ شیرازی غزل 091- اي غايب از نظر به خدا ميسپارمت
دیوان حافظ لسان الغیب غزل شماره 91
اي غايب از نظر به خدا ميسپارمت جانم بسوختي و به دل دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زير پاي خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت
محراب ابرويت بنما تا سحرگهي دست دعا برآرم و در گردن آرمت
گر بايدم شدن سوي هاروت بابلي صد گونه جادويي بکنم تا بيارمت
خواهم که پيش ميرمت اي بيوفا طبيب بيمار بازپرس که در انتظارمت
صد جوي آب بستهام از ديده بر کنار بر بوي تخم مهر که در دل بکارمت
خونم بريخت و از غم عشقم خلاص داد منت پذير غمزه خنجر گذارمت
ميگريم و مرادم از اين سيل اشکبار تخم محبت است که در دل بکارمت
بارم ده از کرم سوي خود تا به سوز دل در پاي دم به دم گهر از ديده بارمت
حافظ شراب و شاهد و رندي نه وضع توست في الجمله ميکني و فرو ميگذارمت
نگاهی به عکسهاي تاريخي ايران